احادیث معتبر در فضیلت انواع انگشتر و عطر
پاسدار اسلام- سال بیستم - مرداد 1380- شمار 236
حجة الاسلام والمسلمین محمد محمدی اشتهاردی
چنان که قبلاً ذکر شد در قرآن (از آیه 63 تا 74 سوره فرقان) دوازده ویژگی بندگان ممتاز خدا، بیان شده است که با توجه به این آیات چنین نتیجه می گیریم؛ پنج خصلت و ویژگی نخست، جنب اثباتی دارد، و بندگان ممتاز خدا، آن را انجام می دهند، و چهار صفت و ویژگی بعد جنبه نفی دارد که بندگان ممتاز خدا از آن دوری می کنند، سپس سه ویژگی دیگر جنب اثباتی دارد که این سیر از اثبات به نفی و از نفی به اثبات، شاید اشاره به دو موضوع تحلیه و تخلیه باشد که علم اخلاق و تهذیب بر محور این دو اصل و دو جنبه دور می زند، و بندگان ممتاز خدا باید در هر دو جنبه قوی باشند، و از نیروهای مثبت برای بیرون راندن خصال منفی کمک بگیرند، و با وارد نمودن فرشته، دیو را از درون خارج سازند، زیرا دیو بدون فشار نیروهای مثبت، از درون انسان اخراج نمی گردد. نکت بسیار قابل توجه این که خداوند با صراحت می فرماید: این دوازده ویژگی در پرتو صبر و استقامت به دست می آید، یعنی اگر انسان دارای نیروی صبر نباشد نمی تواند به تحصیل ویژگی های برجسته بندگان ممتاز الهی دست یابد، چنان که در آیه 75 سوره فرقان می خوانیم: «اولئک یجزون الغرفة بما صبروا» به آنان به خاطر صبر و استقامتشان، درجات عالی بهشت داده می شود، از این عبارت به اوج اهمیّت نقش صبر در تحصیل ارزش ها، و پرهیز از ضد ارزش ها پی می بریم، که اگر آن نباشد، انسان هرگز نمی تواند دارای ویژگی های ممتاز گردد و به درجات عالی نایل شود.
ادامه مطلب ...نگاهى به شیوه امر به معروف و نهى از منکر در جامعه
ملیحهالسادات سیدرضا
ابراهیم علیهالسلام آزر و بتپرستان و ستارهپرستان را به توحید دعوت نمود. این دعوت، همراه با احترام و محبت و بدور از سخنان زشت و خشونتآمیز بود، حتى اجبار و زورگویى در سخنانش دیده نشد، بلکه مواعظ ایشان همواره همراه با دلایل کاملاً منطقى و معقول بود.
اما واکنش مردم در برابر دعوت حضرت ابراهیم علیهالسلام دوگونه بود: اکثریت مردم از دعوت روى گردانده، به مخالفت و مبارزه با وى پرداختند؛ و گروه اندکى ایمان آورده، به همراه ایشان از سرزمین بابل خارج گردیدند.
در این نبشتار سعى شده تا واکنشهاى متفاوت جامعه در مقابل دعوت ابراهیم علیهالسلام با استعانت از آیات قرآن کریم و روایات صحیح مورد بررسى قرار گیرد.
به دنبال دعوت ابراهیم علیهالسلام ، آزر و همچنین قوم بتپرست و نیز نمرود از او روى گردانده، بهمبارزهبا وى پرداختندکه درذیل، چگونگى برخوردآنها بررسىخواهد شد:
با توجه به آنچه گذشت، حضرت ابراهیم علیهالسلام در عباراتى لطیف و اشاراتى نیکو که حاکى از مهربانى و عطوفت، صبر و بردبارى، لطف و احترام وافر ایشان بود و نیز با بیان دلایل قانعکننده، که افکار خفته را به حرکت وا مىداشت، آزر را به توحید دعوت نمود و از او خواست که تنها خداى یکتا را بپرستد و از عبادت مشتى سنگ و چوپ خوددارى نماید. سپس او را به حق دعوت نمود و بطلان عبادت بتها را بیان کرد؛ بتهایى که دعاى عبادتکنندگان را نمىشنوند و جایگاه آنها را نمىبینند، پس چگونه رفع حاجت آنها مىکنند یا خیر و برکت در روزى و یا نصرت به آنها مىرسانند؟ (1) اما آزر، که در دربار نمرود به شوکت و جلال خاصى رسیده بود، حاضر نبود مقام خود را از دست بدهد و به عبادت خداوند تعالى بپردازد. از اینرو، در جملهاى خصمانه و تهدیدآمیز از حضرت ابراهیم علیهالسلام روى برگرداند. قرآن کریم سخن آزر را چنین نقل مىفرماید: «قال اراغب انت عن الهتى یا ابراهیم لئن لم تنته لارجمنّک و اهجرنی ملیّا» (مریم: 46)؛ گفت: (اى ابراهیم) آیا تو از معبودهاى من روى گردانى؟ اگر (ازاینکار) دست برندارى، تو را سنگسارمىکنموبراىمدتىطولانى از من دور شو.
ادامه مطلب ...«نهضت برابرى زنان» از منظر تربیتى
آنى فیرر اسکات و بى.اى.سیچل
مترجم: هادى حسین خانى
چکیده
این نوشتار ابتدا به اختصار توضیحى پیرامون رشد و گسترش فمینیسم به قلم آنى فیرر اسکات و سپس مقاله فمینیستى و تعلیم و تربیت اخلاقى اثر بى. اى. سیچل را ارائه مى کند. وى در این مقاله ابتدا پیشرفت نظریه هاى اخلاق فمینیستى و در ادامه اخلاق فمینیستى لیبرال و تعلیم و تربیت اخلاقى را تشریح کرده، آنگاه به نقل اخلاق زنانه محبت و تعلیم و تربیت اخلاقى مى پردازد. وى پس از ارائه نظریه هاى مِیِر و گیلیگان به عنوان دلالت هاى نظریه زنانه محبت پرداخته، سرانجام جهات عمومى اخلاق فمینیستى و تعلیم و تربیت اخلاقى را مورد بحث و بررسى قرار مى دهد.
الف. فمینیسم 1
این باور وجود دارد که زنان باید با مردان برابرى اقتصادى، سیاسى و اجتماعى داشته باشند. واژه «فمینیسم» هم چنین اشاره به نهضتى سیاسى دارد که براى کسب این برابرى تلاش مى کند. این نهضت گاهى «نهضت آزادى زنان» یا «نهضت حقوق زنان» نامیده مى شود.
اعتقادات فمینیستى در طول تاریخ به تدریج به وجود آمده است، اما فمینیسم تا اواسط سده هجدهم گسترش چندانى نیافت. در آن زمان، بسیارى از مردم، زنان را کهتر و کم اهمیت تر از مردان مى دانستند. چنین مردمى بر این باور بودند که بهترین جاى مناسب براى بانوان خانه است. قانون چنین دیدگاهى را منعکس مى کند. به عنوان نمونه، زنان توسط قانون از رأى دادن در انتخابات ممنوع شده بودند. هم چنین بیش تر مشاغل تخصصى به روى بانوان بسته بود. به رغم مخالفت شدید، فمینیسم طى سده هاى 1800 و 1900 با قدرت رشد کرد و شمارى از حقوق جدید را براى زنان به ارمغان آورد. بسیارى از مردم به نهضت فمینیستى ـ و تغییرات حاصل از آن درباره زنان ـ به عنوان نقطه تحولى در تاریخ اجتماع نگریسته اند.
ادامه مطلب ...دکتر هاشم ندایی
مقدمه
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تأسیس حکومتی دینی و اسلامی بر اساس تعالیم قرآنی، ضرورت تغییری بنیادین در تمام نظامات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، بویژه در نظام تعلیم و تربیت کشور، احساس میشد. این ضرورت هم به لحاظ ماهیت فرهنگی، و معنوی انقلاب و هم به لحاظ تأثیرپذیری سایر نظامات از نظام تربیتی بود. این در حالی بود که نظام آموزش و پرورش بجا مانده از دوران قاجاریه بویژه دوران پهلوی، روساخت و تقلیدی از نظام تعلیم و تربیت کشورهای غربی بود که با اعتقادات و فرهنگ اصیل مردم مسلمان هماهنگی نداشت، زیرا نظام تربیتی غرب بر اساس نوعی جهانبینی و فلسفه خاص شکل گرفته است و نمیتواند با اصول و مبانی جامعه اسلامی هماهنگی داشته باشد. در راستای همین امر اقداماتی از قبیل تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی، جهاد دانشگاهی و دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و... صورت گرفت. این نکته بسیار آشکار است که اگر بنا باشد در مورد نظام تعلیم و تربیت کشور، کاری اساسی صورت گیرد، قبل از هر چیز لازم است فلسفه تربیتی مناسب با جهانبینی انقلاب اسلامی به وجود آید و سایر جنبههای تعلیم و تربیت (هدفها، روش و...) مبتنی بر آن شکل بگیرد تا بدین وسیله از استحکام و انسجام لازم برخوردار گردد و گرنه هر کاری که بدون توجه به این نکته مهم و اساسی صورت گیرد، کاری سطحی، غیر منسجم و بیبنیان خواهد بود؛ بر همین اساس، تبیین مبانی و اصول اساسی نظام تعلیم و تربیت اسلامی با استفاده از منابع اسلامی بسیار لازم و ضروری است، امّا با توجه به اینکه هر کسی نمیتواند مسائل اساسی جهانبینی اسلامی را از منابع و متون دینی به آسانی استخراج کند و نظامی فلسفی و تربیتی پدید آورد، پس لازم است به نظر عالمان دینی و حکمای الهی و مسلمان، که مقبولیت لازم را دارا باشند، مراجعه کرد.
ادامه مطلب ...نگاهى به: مبانى، اصول، روشها و اهداف تربیتى در صحیفه سجادیه(1)
علىاصغر ابراهیمى فر
مقدمه
صحیفه سجادیه میراث گرانبهاى بر جاى مانده از چهارمین پیشواى معصوم شیعیان امامعلىبنالحسین علیهالسلام است. این کتاب شریف، گنجینهاى بدیع و ثروتى تمام ناشدنى است. حقیقت آن تحفهاى است الهى که بر قلب عزیزترین انسانها جارى شده است. جامع و کامل است و از منبعى سر چشمه مىگیرد که مصون از هر گونه اشتباه و خطا است. زبان این کتاب شریف زبان نیایش است و به گونهاى عرضه شده است که هر خواننده به فراخور فهم و دانش خود از آن بهره مىگیرد.
اندیشمندان شیعى درباره صحیفه سجادیه تحقیقات زیادى در قالب شرح و ترجمه نگاشتهاند و میراث علمى گرانبهایى به یادگار گذاشتهاند که با این تلاشها مقدارى از راه را هموار نمودهاند؛ ولى اکثر این مطالعات بر اساس دقتهاى ادبى و شرح و توضیح واژهها در عرصههاى مختلف صورت گرفته است، نظیر شرح "ریاض السالکین"، که در هفت جلد نگاشته شده است و یکى از شرحهاى معتبر و مهم صحیفه به شمار مىآید. ولى بیشتر به جهات ادبى و شرح و توضیح واژهها از نگاه اعتقادى و اخلاقى پرداخته است.
بنابراین، ناگفته پیداست که اولا،ً تحقیقات ارزشمند علماى سلف درباره صحیفه سجادیه، بیشتر در قالب شرح و توضیح لغات و جملات بوده و در آنها کمتر به تجزیه و تحلیل تربیتى مطالب پرداخته شده است.
ثانیا، با وجود ابعاد تربیتى که صحیفه سجادیه دارد، حتى آن دسته از شرحهایىکه به طور تحلیلى به شرح و تفسیر صحیفه سجادیه پرداختهاند، با یک دید تربیتى، به تجزیه و تحلیل دعاهاى صحیفه نپرداختهاند.
ثالثا، علاوه برخلاء موجود در پژوهشهاى پیشین، نیازهاى فعلى مربیان و جوامع شیعى در برخوردارى از اندیشههاى تربیتى امام سجاد علیهالسلام توجیهگر ضرورت بررسى و اصطیاد برخى از عناصر نظام تربیتى آن است. این مقاله مرورى کوتاه بر یافتههاى یادشده در زمینههاى مبانى، اصول، روشها و اهداف تربیتى در صحیفه سجادیه است.
ادامه مطلب ...نگاهى به تعامل فقه و تربیت با تأکید بر نقش فقه در تربیت
على همت بنارى
مقدمه
فقه و تربیت دو عرصه مهمى هستند که نقش برجستهاى در زندگى فرد مسلمان ایفا مىنمایند. تربیت و پرورش همه جانبه انسان از نیازهاى اساسى وى است و انسان در پرتو تربیت صحیح به کمال مطلوب خویش نایل مىآید. از سوى دیگر، شریعت و بعد عملى آن یعنى فقه جایگاه ویژهاى در زندگى انسان دارد و مجموعهاى از بایدها و نبایدها، زندگى او را احاطه کرده است. این دو عرصه با پیشرفت زندگى بشر و تحولات فرهنگى و اجتماعى، شکل جدیدى به خود گرفته و رسالتى نوین پیدا کرده است. چرا که از سویى، نهاد تعلیم و تربیت به یکى از نهادهاى بنیادین در زندگى انسان تبدیل شده و زمینهساز موفقیت انسان در سایر ابعاد گشته و از سوى دیگر، فقه از ایفاى نقش در محدوده زندگى فردى انسان فراتر رفته و رسالتى نوین یافته و مىبایست پاسخگوى نیازهاى شرعى انسان در همه ابعاد فردى و اجتماعى باشد. آنچه در این میان مهم مىنماید بررسى زمینههاى ارتباط و تعامل این دو عرصه مهم در زندگى فرد مسلمان در یک جامعه اسلامى است. چرا که فقه به عنوان دانشى که ماهیت دینى واسلامى دارد با تربیت به عنوان فرایندى که مىتواند اسلامى باشد، داراى تأثیر وتأثّراتى هستند که آثار و نتایج آنها در جهتدهى نظام تعلیم و تربیت جامعه اسلامى آشکار مىگردد، زیرا از سویى، نقش فقه در تربیت مىتواند به فرایند اسلامى سازى تربیت کمک نموده و بخشى از محتواى تربیت اسلامى را پوشش دهد و از سوى دیگر، تربیت با اصول و شیوههایى که دارد ضمن ارائه موضوعات جدید در عرصه اجتهاد و فقاهت، مىتواند به فرایند پاى بند شدن افراد جامعه اسلامى به فقه و احکام فقهى، کمک شایان توجهى نماید. بهرغم نقش تعیین کننده فقه در زندگى فرد مسلمان و جایگاه ویژهاى که در نظام حکومتى ما دارد و نیز به رغم نقش عظیم فرایند تربیت در زندگى انسان مسلمان، هنوز توجه لازم به امر پژوهش در زمینه تعامل این دو انجام نگرفته و خلأ پژوهشهایى از این دست کاملاً محسوس است.این مقاله بر آن است تا نگاهى به زمینههاى تعامل این دو عرصه داشته باشد.از این رو، ابتدا به طور اختصار به مفهوم شناسى فقه و تربیت مىپردازیم، سپس اشارهاى به زمینههایى که امکان تعامل این دو را فراهم مىسازد خواهیم داشت. آنگاه به بررسى تأثیر و تأثر متقابل فقه و تربیت خواهیم پرداخت.
ادامه مطلب ...