نقش «حرمت خود»
در رفتار کمک خواهى دانش آموزان
دکتر مهرانگیز شعاع کاظمى
مقدّمه
دانش آموزان در دوران تحصیل خود با مشکلاتى روبه رو مى شوند که نمى توانند به تنهایى آن ها را حل کنند و گاهى اوقات خود را در رفع این مشکلات ناکارآمد مى دانند. (روزن، 1983) در چنین مواقعى برخى از آنان از دیگران کمک مى گیرند و برخى دیگر از دریافت کمک اجتناب مىورزند. کمک خواهى دانش آموزان ممکن است از منابع رسمى یا غیررسمى باشد. در کمک خواهى رسمى، دانش آموزان از معلم، مشاور یا دست اندرکاران مدرسه کمک مى گیرند. اما در کمک خواهى غیررسمى، بیشتر از دوستان، همسالان یا همکلاسى ها کمک مى گیرند. به طور کلى، در کمک خواهى، فعالیت هاى دیگران نقش اساسى در بهبود عملکرد دانش آموزان دارند و با راهنمایى و کمک آن هاست که دانش آموزان به یادگیرى خود نظم مى دهند. 1
بیان مسئله
تحقیقات گوناگون نشان داده است که دانش آموزان به هنگام مواجه شدن با عملکرد تحصیلى ضعیف وقتى نتوانند مشکل تحصیلى خود را به تنهایى حل کنند احساس ناکارآمدى مى کنند، ولى صرفاً تشخیص ناکارآمدى به رفتار جبرانى منجر نمى شود; بدین معنا که برخى از آنان هیچ گاه براى رفع مشکل خود درخواست کمک نمى کنند. بنابراین، پژوهش گران به بررسى عوامل مختلفى پرداخته اند که از کمک خواهى دانش آموزان به هنگام نیاز جلوگیرى مى کنند.
«حرمت خود» 2 به عنوان یکى از عوامل مؤثر در این زمینه مى باشد. (روزن، 1983 و نپ، 1988) در خصوص رابطه بین کمک خواهى و حرمت خود دو فرضیه ارائه شده است:
ادامه مطلب ...نقش آموزش عالی و ترسیم هویّت دانشجویی
سیدحسین حسینی
1. اهمیت فرهنگ و نقش نظام آموزش عالی
الف. فرهنگ و توسعه
امروزه یکی از شاخصه های کشورهای در حال توسعه را مسئله «فرهنگ» و به ویژه نقش نظام آموزش عالی در آن می دانند. فرهنگ و میزان و سطح ارتقای آن، معیاری برای توسعه یافتگی به حساب می آید و در این زمینه، سخن از نقش نظام آموزش عالی به عنوان یکی از ارکان مهم فرهنگ ساز است.
نه تنها کشورهای در حال توسعه بلکه هر کشور و جامعه ای در دنیای جدید نمی تواند از تأثیر مهم فرهنگ در رشد و پیشرفت جوامع دور باشد. 1
ب. فرهنگ و تمدّن
از سوی دیگر، نباید از تأثیر مهم فرهنگ در تمدّن سازی نیز غفلت ورزید. هر تمدّنی برای پایداری خود نیازمند فرهنگ سازی است; چرا که بدون عنصر فرهنگ یکی از اصلی ترین شالوده های تمدّن بشری استوار نخواهد شد. بی تردید، از آن رو که نظام آموزش عالی
نیز یکی از ارکان مهم فرهنگی و جزئی از آن به حساب می آید، باید به نقش کلیدی آن در تمدّن سازی توجه ویژه داشت.
ادامه مطلب ...نقد ملاکهاى سلامت و بیمارى در نظریه روان تحلیلگرى فروید
على ابوترابى
اشاره
نظریه روان تحلیلگرى فروید به عنوان یکى از شاخصترین رویکردها و مکاتب روانشناسى و در ضمن از جنجال برانگیزترین آنها به شمار مىآید. نظریهپرداز این مکتب یعنى فروید، علىرغم اینکه یک روانشناس بود، در تدوین نظریه روانشناختى خود سبکى فلسفى و مشیى فیلسوفانه برگزیده است و این ویژگى رویکرد فروید، سبب نقدهاى فراوانى بر این نظریه شده است.
آنچه ما در این مقال به بررسى و نقد آن مىپردازیم، بحث ماهیّت ملاکهاى بهنجارى و نابهنجارى و زمینههاى مرتبط با آن، در رویکرد روان تحلیلگرى است که سعى مىشود از تکرار برخى نظریات مشهور فروید خوددارى شده و در حد لازم به نقد آنها پرداخته شود.
البته، این نقد به معنى ابطال و یا ردّ تمامى نظریه روان تحلیلگرى نیست، زیرا این رویکرد توانسته است یافتهها و دادههایى را در مورد ویژگىهاى روانشناختى انسان به دنیاى علم و دانش تقدیم نماید که پیش از آن، اندیشمندان یا اصل آن را مطرح نکرده بودند و یا کمتر به آن پرداخته بودند. هرچند پیروان فروید نیز برخى گفتههاى وى را نقد و بعضى اشتباهات وى را تصحیح نمودهاند، اما چنین امرى خلأ نقد و بررسى بیشتر این مکتب بحث برانگیز را پر نخواهد کرد.
نقد و بررسى روانشناسى روان تحلیلگرى در مورد ماهیت بهنجارى و ملاکهاى آن
پیش از آن که یافتهها و نظریات فروید مورد نقد و بررسى قرار گیرد، روش تحقیق آن محل تردید و سؤال است. در حقیقت، فروید در بررسى بیماران روانى از روش خاص که ترکیبى از تحلیل و تجربه بوده، بهره جسته است. اما آنچه فروید در زمینه ملاک بهنجارى و یا شناخت انسان مطرح کرده، مبتنى بر روشى است که نه از نظر تجربى قابل آزمایش است و نه از پشتوانه روش تعقّلى برخوردار است. البته، از این حقیقت نیز نباید غفلت کرد که فروید، به ویژه آنچه را که در زمینه انسانشناسى، نیازها و انگیزشهاى انسان مطرح کرده است، تا حدّ قابل توجهى برگرفته از آراى فلاسفه پیشیناست. موضوعاتى همچون استیلاىمنفعت شخصى بر انگیزشهاى انسانى واصالتلذّتنمونههایىازاینباب است.(1)
ادامه مطلب ...نظریه «اِسناد»
الگویى براى تبیین علل رفتارهاى میان فردى
مجید ستودهنیا
مقدّمه
زندگى اجتماعى امروزه آکنده از روابط اجتماعى و تعاملات میان فردى است. ما بیشتر ساعات بیدارى خود را در تعامل با دیگران مىگذرانیم و نیازهاى فردى و جمعى خود را از همین روابط تأمین مىکنیم. طبیعت اجتماعى انسان او را بر آن داشته تا به زندگى جمعى روى آورد و جوامع گسترده و متنوع امروزى را ایجاد کند. کانون شکلگیرى این جوامع را باید در تعاملات اجتماعى جستوجو کرد.
از گذشتههاى بسیار دور، درک رفتار اجتماعى انسان از اشتغالات عمده فلاسفه، هنرمندان و عوام بوده است. در دوران باستان، فلاسفهاى همچون افلاطون و ارسطو به چنین سؤالاتى توجه وافرى مبذول داشتهاند: زندگى اجتماعى چگونه امکانپذیر مىشود؟ چگونه افراد جامعه که هر یک داراى خصوصیاتى منحصر به فردند مىتوانند زندگى اجتماعى موفقى با یکدیگر داشته باشند؟ حکومتى که بتواند همزیستىِ اجتماعى مسالمتآمیزى را فراهم نماید باید از چه ویژگىهایى برخوردار باشد؟ امروزه اینگونه مسائل به شکلى بىسابقه موضوع مطالعه و مورد دقت قرار گرفته است. به راستى چرا توجه به نحوه تعامل مردم با یکدیگر روبه افزایش است؟ زمانه ما از نظر امکانات تعاملى چه تفاوتى با دورههاى پیشین دارد؟
ادامه مطلب ...
وَ مِن ءَاَیتِهِ أَن خَلَقَ لَکُم مِّن أَنفُسِکُم أَزوَجَاَ لّـِتـَسکُنُوا إِلَیهَا وَ جَعَلَ بَینَکُم مَّوَدَّةَ وَ رَحمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَأَیتٍِِِِ لِّقَومٍ َیتَفَکَّرُونَ
و از نشانه های او ( خدا ) این که از [ نوع ] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید ، و میانتان دوستی و رحمت نهاد . آری ، در این ( نعمت ) برای مردمی که می اندیشند قطعاً نشانه هایی است.
( سوره روم آیه 21 )
طبیعی ترین شکل خانواده ، این است که هیچ عاملی جز مرگ نتواند پیوند زناشویی را بگسلد و میان زن و شوهر جدایی بیفکند . کوشش مصلحان جامعه - مخصوصاً پیامبران خدا - این بوده است که نظام خانواده ، یک نظام مستحکم و پایدار باشد و هیچ عاملی نتواند این کانون سعادت را متلاشی گرداند . به هر حال خانواده ی خوشبخت نشانه هایی دارد که ما دراینجا به چند نمونه ی آن اشاره می کنیم . امید است که خانواده ی شما نیز برخوردار از این نشانه ها باشد.
1 - در بین اعضای خانواده جمله " به من چه یا به تو چه " رد و بدل نمی شود، چرا که اعضا به گفتگو و مشورت منطقی اعتقاد دارند و احساس مسئولیت می کنند.
2 - افراد به یکدیگر اعتماد دارند و از این اعتماد سوء استفاده نمی کنند و اعتماد را یکی از پایدارترین ویژگی ازدواج موفق و خانواده موفق می دانند.
3 - تا جایی که امکان دارد با هم هستند و در مهمانی ها یا کارهای مربوط به خانواده تنها نمی روند. همدلی، همکاری، همفکری، هماهنگی را بقای خانواده خوشبخت می دانند.
4 - با هم اتحاد دارند و در مسائل مختلف ، با گفتگو و مشورت به تفاهم می رسند و سعی می کنند اگر سوء تفاهم به وجود آمد، آن را در درون خود بدون این که کسی بفهمد حل کنند.
5 - به سلیقه ها و عقاید یکدیگر آگاه بوده و به آن احترام گذاشته و عمل می کنند.
6 - نسبت به هم شرم مسموم ندارند یعنی خواسته های طبیعی خودشان را بدون نگرانی یا خشونت ابراز می کنند.
7 - به حریم یکدیگر احترام گذاشته و از حدود مشخص شده خود فراتر نمی روند.
8 - نگران سلامت روحی و جسمی یکدیگر بوده و از هم مراقبت می کنند . اگر چنانچه مشکلی به وجود آید ، سعی وافر در حل مشکل را دارند.
ادامه مطلب ...موضوع علم روان شناسى و حدود آن از دیدگاهارسطو و ابن سینا
حسین حقانى زنجانى
از دیدگاه منطق و فلسفه، این مساله روشن است که شناختحقیقىهر علمى از علوم معتبر ممکن نیست مگر این که قبلا موضوع و حدودآن معین گردد. مثلا علم شیمى بحث مىکند از خواص اجسام و ترکیبآنها و علم نجوم که مورد مطالعه آن علم به حرکات اجرام آسمانىاست و... حال این سوال پیش مىآید که موضوع علم روانشناسىچیست؟ و علم روانشناسى پیرامون چه چیزى بحث مىکند؟
این حقیقت مسلم است که از نفس هر انسانى اعمالى، ظاهر و پدیدمىآید مثلا گاهى نفس انسانها پر از امید است، آرزوها و امیدهاىگوناگون و وسیعى سراسر نفس انسانها را تحتسیطره خود قرارمىدهد و گاهى یاس و ناامیدى به جاى لذات و امیدها، نفوسانسانها را احاطه مىکند. پس انسانها از لذتى به امیدها ولذتها به سوى ناامیدىها و از رغبت و میل به سوى عاطفه و...حرکت کرده، لذتها تبدیل به یاس مىگردند و گاهى نیز به عکسجریان پیدا مىکند.
بدیهى است که انسانها این حالات نفس را ادراک کرده و چهبسا ایناحساسات و عواطف در اعتقادات انسانها تاثیر مثبت و یا منفىمىگذارند.
پس ما در نفس خود احساس عواطف و ادراک معانى مىکنیم و بهدنبال آن حکم کردن و تعقل و اراده به وجود مىآید، این حالاتبراى انسانها در طول زندگانى ممتد خویش پیش مىآید و روشن استکه این صفات نفسى از حوادث داخلى و ذاتى هر انسانى است که درمرحله نخست جز شخص صاحب احساسات و عواطف و ادراک، آنها را درکنمىکند و این به عکس ظواهر و اعمال طبیعى است که در عالمخارج، همواره رخ مىدهد از قبیل تاثیر حرارت در اشیاء خارجى وذوب شدن آهن و مس و روى و غیر آن در اثر حرارت و همچنین حالاتپیدا شده در اعضاء و جوارح انسانها و همه موجودات زنده حالتباطنى و درونى نداشته و قابل درک به حواس ظاهر از قبیل دیدن وشنیدن و لمس کردن و... مىباشند بخلاف ادراک نفس از طرف یک فردانسانى که در مرحله پیدایش اولیه جز صاحب احساس درونى، آنهارا بهطور مستقیم درک نمىکند و هرگز قابل لمس و چشیدن و دیدننیست.
ادامه مطلب ...مبانی روان شناختی ارتباط مؤثر والدین با فرزندان در محیط خانواده
محمدرضا احمدی
مقدّمه
خانواده، یک سازمان اجتماعی کوچک است که روابط اعضای آن، بخصوص روابط والدین با فرزندان، مهم ترین عنصر شکل دهنده این سازمان است. رشد مطلوب و سالم فرزندان در تمام ابعاد مرهون ارتباط مؤثر و مطلوب والدین با فرزندان می باشد. تحلیل های نظری و تجربی بسیاری به ارتباط مؤثر والدین با فرزندان اختصاص یافته است و برای آن اهمیت و ارزش خاصی قایل شده اند.
از سوی دیگر، مطالعات و تحقیقات فراوانی به اثر فرزند بر هر یک از والدین و دیگر اعضای خانواده و یا بر کل خانواده به عنوان یک رابطه دوجانبه و تأثیر متقابل توجه داشته اند، اما بررسی مبانی روان شناختی ارتباط مؤثر و مطلوب والدین بر فرزندان از مهم ترین مسائل در حریم خانواده و سلامت روانی آن تلقّی می شود. آگاهی و شناخت کافی و عمیق از این مبانی می تواند ما را در پرورش شخصیت سالم فرزندان در خانواده یاری رساند و روش های مناسب و مؤثر را برای چگونگی و نحوه ارتباط والدین با فرزندان به دست دهد.
این نوشتار، با تکیه بر برخی یافته های نظری و نیز به پشتوانه برخی پژوهش های انجام گرفته، در پی یافتن و بیان مبانی روان شناختی ارتباط مؤثر والدین با فرزندان می باشد.
الف. نگرش 1
اولین و مهم ترین مبنای روان شناختی ارتباط مؤثر والدین با فرزندان در حریم خانواده، نوع نگرش والدین به جهان و انسان است. در ابتدا به بررسی واژه نگرش می پردازیم:
ادامه مطلب ...